سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

سلام ای سنگ سیاه... دلم هوایت را کرده..دلم تنگ بوسیدنت شده...تازگی ها رنگ تو را به خود گرفته ...دلم را میگویم ...دلم سیاه شده..همرنگ تو !

دل سیاهم نورانیت دل زائرانت را میطلبد...زائرانی که با هر رنگ و ملتی آمده تا با بوسیدنت آغاز کنند! زندگی را آغاز کنند و بندگی را...طواف را دور حرمت آغاز کنند!

لباس احرامم را که میپوشم سفیدیش سیاهی دلم را پنهان میکند و توان مناجاتم میدهد!

لباس احرامم را می پوشم و چشمانم را می بندم...سر سجاده ای می نشینم که مسجد شجره را برایم فرش کرده بود آرام زمزمه می کنم :لبیک...اللهم لبیک...و اشک است که آرا م آرام  سجاده ام را تزئین میکند...پرواز میکنم و به حجر میرسم..میبوسمش و آغاز می کنم.. .بندگیم را...طواف را...دیوانه وار دور حرمت میچرخم و تو را محور قرار میدهم ...!

 یادم میآید آن روز که کعبه محورم شده بودفهمیدم کعبه  یک سنگ نشانی است که ره گم نشود...باید احرام دگر بست و دید یار کجاست.

اکنون فرسنگها از کعبه ات دورم ولی احرامی دگر بستم و با لبیک بر زبانم توبه کردم , با اشک چشمانم پوزش طلبیدم و اکنون میخواهم

محور زندگیم قرارت دهم و بچرخم و بچرخم و بچرخم و...


[ جمعه 90/12/12 ] [ 4:21 عصر ] [ ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ


امکانات وب